رفوزه شده های دیروز، قبولی امروز؛ قبول شده های دیروز، رفوزی امروز
امتحان برای برخی شیرین است و آسان، اما برای برخی سخت و ناگوار!
در کلاس درس شاگرد تنبلها برای امتحان جون میدن و گریه میکنن! اما بچه زرنگها از آن استقبال می کنند و براش له له میزنند، تا هم نتیجه تلاش رو ببینند و راحت شوند و هم در درجه ای بالاتر بنشینند! بچه تنبلها قبل از امتحان در شکنجه هستند و مضظرب و آرام و قرار ندارند! بعد از امتحان هم بیحال و کسل و ناراحت و دارای اعصابی کاملاً خورد و خمیر! اما بچه زرنگها قبل از امتحان مثل یک ورزشکار در تلاشند و در این تلاش احساس سرحالی و نشاط می کنند! آرام و آسوده هستند و هیچگ.نه اضطراب و دلشوره ای آنها را آزرده نمی سازد! بعد از امتحان هم خوشحالند و سرحال!
تمام روزها و حتی تمام ساعتهای عمر ما امتحانی است که می گذرد!
اما این روزها مشغول امتحان انتخابات هستیم! این عرصه هم برای نامزدها و هم برای مردم و هم برای هواداران نامزدها عرصه امتحان است!
باید دقت کنیم که در این امتحان چه کار می کنیم؟
امتحان مردم: آیا در انخابات شرکت می کنیم؟ آیا از روی هوا و هوس رای می دهیم یا از روی ملاکهای دینی و اخلاقی؟
نامزدهای: آیا برای قدرت آمده ایم یا برای خدمت؟ آیا برای رسیدن به هدف اخلاق را زیر پا می گذاریم و به هرقیمتی شده رقیب را حذف و به کنار می زنیم؟؟
هوادران: آیا هوادار حق هستیم؟ یا هوادار جیب و پول و قدرت و مقام؟
این وسط خاطره ای تلخ نقل کنم: قبل از عید تقریباً اسفند 91 در جشن عروسی یکی از بستگان روی میز شام نشسته بودیم، یکی از بستگان که مسئولیتی در شورای شهر (استان تهران) دارد به یکی دیگر از بستگان در جواب این سخنش که آقای قالیباف میاد و تا آخرش خواهد بود گفت: یادتون باشه حتماً توی ستادهاش باشین (تا...) واقعاً تاسف خوردم که چرا باید به خدا توکل نداشته باشیم و مثلاً توکلمان به نامزدی باشه که آیا رای بیاورد و آیا نیاورد؟ تاسف به اینکه چرا باید از حق حمایت نکنیم! اینجاست که سخن کانت لرزه به اندام می اندازد که گفت: «راست بگو! ولو افلاک در هم بریزند». من می گویم از راستی و حقیقت حمایت کن ولو فکر می کنی با این حمایت افلاک بر هم میریزند و همه چی و همه دنیا برایت خراب می شود!
در این امتحان تابحال برخی نکات برای من محرز شده که به عرض می رسانم:
1. آقای هاشمی رفسنجانی که البته در کارنامه شان نکات مثبت زیادی داشته اند و مصداق برخی فرمایشان و تقدیرات حضرت امام رحمه الله علیه و حضرت آقا بودند، اما دچار لغزشهایی غیرقابل چشم پوشی در دوران انتخابات 88 شدند، و طبق این مواضع ایشان چیزهای دیگری در مورد نامزدی ایشان در انتخابات 92 مورد تحلیل و پیش بینی قرار می گرفت! مثل اینکه آمده تا زمینه را برای فتنه فراهم سازد و... اما ایشان با بیانیه ای که دادند و بر نظر شورای نگهبان تمکین نمودند و مردم را به شرکت در انتخابات و خلق حماسه سیاسی تشویق و ترغیب کردند! این موضع جدید دلسوزان انقلاب را امیدوار و خوشحال کرد! به هرحال این کار قبول بعد از رفوزه شدن ایشان به حساب می آید! بنده بر دست ایشان که این بیانیه را نوشته بوسه می زنم! امیدوارم که دست ایشان این خط را پررنگ تر از این ادامه بدهد در این صورت ما می شویم فدایی ایشان و باکی از اعلام این نداریم چرا که قسم خورده ایم که : «یا علی جان! ما غلام قنبر و قنبر غلامت یا علی»
2. از رفوزه شدگان امروز که دیروز قبول شده بودند آقای احمدی نژاد است، ایشان تیری دیگر بر تابوت آن احمدی نژاد سوم تیر شلیک کرد، و آن وقتی بود که به همراه مشایی به وزارت کشور آمد و گفت احمدی نژاد یعنی مشایی و مشایی یعنی احمدی نژاد! بنده عرض می کنم آقای احمدی نژاد! حرف شما درسته اما در مورد احمدی نژادی که امروز هست! اما آن احمدی نژادی که ما برایش مایه از جان می گذاشتیم نه! شما حق ندارید بگویید مشایی یعنی همان احمدی نژاد! این ما و هواداران آن احمدی نژاد هستند که چنین حقی را دارند و ما امروز می گوییم آن احمدی نژاد امروز آقای دکتر جالیلی است. احمدی نژادِ سوم تیر، مشایی نیست!
3. جای تعجب و تاسف از برخی نامزدهای اصولگرا! که امید و مایه دلگرمی ما و دلسوزان انقلاب بودند که امروز برای رسیدن به هدف به هر ابزاری متوسل می شوند! بی پرده می گویم: آقای دکتر حداد عادل که عمری به شما ارادت داشته و داریم! با چه ملاکی میگوییید که انتقاد از هولوکاست اشتباه بود؟؟! آقای دکتر ولایتی عزیز! کمی انصاف هم خوب است! آیا سیاست خارجی فعلی ایران منفعل است! آیا حل پرونده هسته ای ساده تر از پرونده جنگ و قطعنامه است؟ قطعنامه تحمیلی که امام از آن تعبیر به جام زهر نمودند؟! کمی انصاف به خرج دهید! آیا موفقیت سیاست خارجی و موفقیت و فعال بودن دیپلماتهای ما را باید از زبان دیپلماتهای فرانسه باید شنید؟ آیا ملاک ما ملاک مدرنیته و پست مدرنیته است؟ گفتمان امام را فراموش کرده اید؟ پس در این وسط طبقه محرومان و مستضعفان چه می شوند؟ گفتمان مستضعفان چی؟ کلیدواژه هایی که مکرر در زبان حضرت امام جاری بود؟ شما که اشکالات را ملاحظه می فرمودید چرا به وزرای خارجه تذکر ندادید؟ آیا در سیاست خارجه دولت خاتمی نکات ضعفی نبود؟ یا اینکه قابل بیان نبود؟ و بیان آنها نتیجه بخش و سودمند نبود؟ این بازی تمام می شود و تنها انصاف و اخلاق باقی خواهد ماند.
4. بیشتر کاندیداها کلیدواژه تبلیغاتشان انتقاد از وضع اقتصاد و تورم و معیشت مردم است که البته جای انتقاد هست اما غلظتی که به خرج داده می شود بوی بهره برداری تبلیغاتی می دهد، نکته دیگر اینکه خیلی از نامزدها ادبیاتشان منم منم است که من چنان میکنم و من بهمان میکنم و چندروزه و چند ماهه اقتصاد رو سروسامان می دهم!؟ اما تنها کاندیدایی که سخن از منیت ندارد شاید آقای دکتر جلیلی است که ادبیاتش این است: چنان می شود کرد، و چنان می توان... می توان مشکلات را حل کرد... قابل حل است... ببین تفاوت از کجاست تا به کجا؟
5. جای تاسف بسیار است که برخی با کلمات بازی کرده و اصطلاحات را تحریف می کنند! آقای قالیباف سخن از مدیریت جهادی می زند درحالی که خودش سابق بر این سخن از تکنوکرات زده بود، و در عمل نیز در شهرداری به وضوح به اصول اصلاح طلبی و مدرنیته و برخی اقدامات ضددینی پایبند: (این اقدامات از این قرار است:) برخی اقدامات ضد دینی و غیر اخلاقی در فرهنگسراهای شهرداری تهران مثل ساز و رقص و آواز؛ اقداماتی در بهشت زهرا و مرقد شریف شهدا که صدای خانواده شهدا را درآورد؛ مواضع مبهمی که آقای شهردار در فتنه 88 به خرج داد و الان قضیه به گونه ای است که آقای سعید زیبا کلام صراحتاً اعلام می دارد که «قالیباف گزینه ایده آل اصلاح طلبان است» هرکس باور ندارد به لینک زیر مراجعه نماید:
http://rajanews.com/detail.asp?id=158533